روزی یکی از خدمتگزاران حضرت سجاد - علیه السلام- خطایی که مستحق تنبیه بود انجام داد. حضرت دستور داد او را تأدیب کنند. گفت: ای آقای من! «والکاظمین الغیظ» امام فرمود: رهایش کنید. بار دیگر گفت: ای مولای من! «والعافین عن الناس» حضرت فرمود: از تو گذشتم. برای بار سوم گفت: ای مولای من! «والله یحب المحسنین» * حضرت فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی. و از این پس دو برابر قبل پاداش خواهی گرفت.
...
(بحارالانوار، ج 44، ص 195)
*سوره مبارکه آل عمران - آیه 134
سوره مبارکه مریم -س-
…….................………
بسم الله الرحمن الرحیم
و (ای محمد - ص) بازگو کن داستان حضرت مریم -س- را. آن هنگام که از اهل خانه خویش کنار گرفت به مکانی در مشرق (بیت المقدس برای عبادت) رفت. (16)
و در برابر دید آنان پردهاى قرار داد. آنگاه ما روح القدس - که فرشته ی بزرگ مقام است – را بر او فرستادیم و او به صورت مردی زیبا و خوش اندام بر او ظاهر شد. (17)
مریم گفت: من از آسیب تو به خداوند رحمان پناه می برم اگر پرهیزکار هستی. (18)
پاسخ گفت: من فرستاده خداوندم، آمده ام تا تو را پسری پاکیزه و پاک سیرت بخشم. (19)
گفت: البته این امر انجام خواهد شد، پروردگارت فرموده که این کار بر من آسان است (تا قدرت ما را بر آن دریابی)
و این پسر را نشانه ای بزرگ و رحمت واسعه خود برای مردم قرار دادیم و این تقدیر اوست. (21)
خداوند فقط پرسید: “ آن چیست در دست تو ؟ “موسی گفت: “ این عصای من است، بر آن تکیه میکنم و با آن برای گوسفندانم برگ می تکانم و کارهای دیگری هم از آن برمی آید…
دوستی نوشته بود همیشه به این آیه *سوره مبارکه طه:
وَ مَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَی (17) قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَی غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَی (18)*
که می رسم! از خودم می پرسم… چرا جناب موسی در جواب خدای مهربان یک کلمه نگفت “ این عصاست”… و تمام! چرا این همه توضیح واضحات داد برای خدایی که از همه چیز آگاه است.
و همیشه می رسم به این که اگر کسی کسی را بسیار دوست داشته باشد… منتظر است که او چیزی بگوید… چیزی بپرسد …چیزی بخواهد … تا آن وقت هر چه را که در دل دارد ببافد به دل زمین و آسمان و به قدر چند جمله ای هم که شده بیشتر با محبوبش حرف بزند…حتی به قدر کلمه ای بیشتر … لحظه ای حتی ...