درجات


خداوند فقط پرسید: “ آن چیست در دست تو ؟ “موسی گفت: “ این عصای من است، بر آن تکیه می‏کنم و با آن برای گوسفندانم برگ می تکانم و کارهای دیگری هم از آن برمی‏ آید…

دوستی نوشته بود همیشه به این آیه *سوره مبارکه طه: 

وَ مَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَی (17) قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَی غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَی (18)* 

که می رسم! از خودم می پرسم… چرا جناب موسی در جواب خدای مهربان یک کلمه نگفت “ این عصاست”… و تمام! چرا این همه توضیح واضحات داد برای خدایی که از همه چیز آگاه است.
و همیشه می رسم به این که اگر کسی کسی را بسیار دوست داشته باشد…  منتظر است که او چیزی بگوید… چیزی بپرسد …چیزی بخواهد … تا آن وقت هر چه را که در دل دارد ببافد به دل زمین و آسمان و به قدر چند جمله ای هم که شده بیشتر با محبوبش حرف بزند…حتی به قدر کلمه ای بیشتر  … لحظه ای حتی ...



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 99/8/8ساعت  8:41 صبح  توسط علی اصغر 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    بخشی از آیه شریفه نوزدهم سوره مبارکه نساء
    سوره مبارکه توحید
    سوره مبارکه نوح آیه شریفه 5 الی 12
    سوره مبارکه حدید ابتدای آیه شریفه 25
    سوره مبارکه حج آیات شریفه اول و دوم
    [عناوین آرشیوشده]
     
    وبلاگ