"اذ قال یوسف لابیه یا ابت انی رایت احد عشر کوکبا و الشمس و القمر رایتهم لی ساجدین"
(زمانیکه یوسف به پدرش گفت : ای پدر، من در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من سجده می کنند)
آغاز ماجرای یوسف حکایت خواب اوست ، برای پدرش یعقوب.
رؤیت یوسف شامل دو گون است ، یکی ، دیدن امری مادی و صوری که همان دیدن ستاره ها و ماه و خورشید باشد و دیگری ، امری معنوی که رؤیت سجده و خضوع و تعظیم آنها و سجده ای از روی اراده و علم و عقل بوده و خداوند با این رؤیای صادقه از ابتدا و شروع تربیت یوسف دورنمای آینده درخشان او را به وی نشان می دهد تابرای او بشارتی باشد که در برابر ناملایمات تحمل خود را از کف ندهد.
در روایت آمده است که این سوره بعد از عام الحزن (سال وفات حضرت خدیجه (س )و ابوطالب (ع ) ) برای خوشحال نمودن و تسلای خاطر پیامبر نازل شد تا بداند که چگونه خداوند پس از دشواری و سختی به بندگان مخلص خودگشایش می دهد و این داستان کامل به نحو کنایه به ماجرای اخراج پیامبر(ص ) ازمکه و ابتلاء ایشان به شدت و سختی و آزمایش دشوار ایشان اشاره دارد.
...
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
(اى پیامبر!) بگو: همانا مرگى را که از آن فرار مىکنید قطعاً ملاقات کننده شما است، سرانجام به نزد آن که به غیب و شهود آگاه است، برگردانده مىشوید، پس او شما را به آنچه انجام دادهاید خبر خواهد داد.
انسانها براى فرار از مرگ، هزاران تدبیر مىاندیشند، ولى چه سود؟ از جبهه جنگ فرار مىکنند، اما خداوند مىفرماید: هرگز این فرار جلوى قتل یا مرگ شما را نخواهد گرفت.
«قُلْ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْفِرارُ» «1» خانههاى بسیار محکم مىسازند، ولى باز هم مرگ به سراغشان مىآید. «أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ» «2» آرى، در دنیا نمىتوان از مرگ فرار کرد همان گونه که در آخرت نمىتوان از قهر و کیفر الهى فرار کرد. «یَقُولُ الْإِنْسانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ» «3»
ایمان و باور به این که در قیامت دوباره زنده شده و حضور خواهیم یافت و جرمها کشف خواهد شد، بهترین عامل براى رعایت تقوا در دنیا است. «فَیُنَبِّئُکُمْ»
«1». احزاب، 16.
«2». نساء، 78.
«3». قیامت، 10.
جلد 10 - صفحه 37
1- اراده خداوند بر اراده انسان غالب است. تَفِرُّونَ ... مُلاقِیکُمْ
2- بین مرگ و قیامت، فاصله زیادى است. «فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ» ( «ثُمَّ» براى تأخیر به کار مىرود.)
3- علم خداوند نسبت به حاضر و غایب و ظاهر و باطن یکسان است. «عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ»
4- مجرم باید ابتدا از جرم خود آگاه شود، سپس به کیفر برسد. «فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
...
نصیحت لقمان حکیم به پسرش
...
...
.....
در قران کریم میفرماید: «ویؤثِرُونَ عَلَی َأنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ»؛ اینها ایثار میکنند هرچند که خصاصه دارد. «خصاصه» از خصوصیت و اختصاص است. یعنی هرچند این نان و طعام مخصوص خودشان است و باید برای حفظ جان خودشان از آن استفاده کنند ولی ایثار میکنند و به دیگری میدهند. ایثار یک مقام از انفاق بالاتر است. سپس در آخر آیه میفرماید: «وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ حالا «شح نفس» چیست که خدا در این آیه میفرماید؟ اگر کسی بتواند از «شح نفس» پرهیز کند رستگار میشود. علمای اخلاق میگویند که «شح نفس» عبارت است از آن انانیت و خواستهای که در نفس پیش میآید و میگوید: آقا چرا میخواهی خرج کنی؟ چرا میخواهی بدهی؟ چرا میخواهی از نانِ زن و بچهات بزنی و در راه خدا بدهی؟ اگر احتیاج کسی بیشتر از شماست و میخواهی ایثار کنی باید جواب نفست را بدهی. خودت را باید از دست این انانیت، تعلق مالی و تعلقات نجات بدهی و رها و حفظ کنی؛ آنوقت است که رستگار میشوی.
....
..................
...
"وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ"
...
وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَئکةُ یَمَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصطفَاکِ وَ طهَّرَکِ
این جمله عطف است بر جمله : ((اذ قالت امراه عمران ...))، در نتیجه این آیه مانند آن آیه توضیح و شرح آیه (33 - 34) خواهد بود، که مى فرمود: ((ان اللّه اصطفى ...)).
و در این آیه دلالتى هست بر اینکه مریم (علیهاالسلام ) محدثه بوده ، یعنى از کسانى بوده که ملائکه با او سخن مى گفته اند، و آن جناب سخنان این هاتفان غیبى را مى شنیده است ، آیه شریفه : ((فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا)) هم با آیات بعدش که در سوره مریم واقع شده ، بر این معنا دلالت دارد.
...
............
أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- أَنَّ رسولالله (صلی الله علیه و آله) قَرَأَ إِنَّ اللهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ الْآیَهًَْ فَقَالَ لِی یَا عَلِیُّ (علیه السلام) خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ أَرْبَعٌ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ (سلام الله علیها) وَ خَدِیجَهًُْ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ (سلام الله علیها) وَ فاطمهًْبنتمحمد (سلام الله علیها) وَ آسِیَهًُْ بِنْتُ مُزَاحِمٍ (سلام الله علیها).
امام علی (علیه السلام) رسولخدا (صلی الله علیه و آله) آیه: إِنَّ اللهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ را قرائت نمود و به من فرمود: «ای علی (علیه السلام)! بهترین زنان دو عالم چهار نفر میباشند: 1 مریم (سلام الله علیها) دخترعمران 2 خدیجه (سلام الله علیها) دختر خویلد 3 فاطمه (سلام الله علیها) دختر محمّد (صلی الله علیه و آله) 4 آسیه (سلام الله علیها) دخترمزاحم.