سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درجات

...

 

"وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا"

...

بندگان واقعى خداى رحمان کسانى اند که روى زمین با وقار و تواضع گام برمى دارند (در معاشرت با مردم فروتنى مى کنند و در برابر خدا خاضعند) و هنگامى که نادانان با سخنى جاهلانه آنان را خطاب مى کنند، در پاسخ، سخنى مسالمت آمیز بر زبان مى آورند.

...

امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از «هَوْناً» زندگى کردن بر اساس فطرت و هماهنگ با روحیه‌اى است که خداوند آفریده است. یعنى بندگان خدا، خود را به تکلّف و رنج و تعب نمى‌اندازند.  کلمه‌ى «سلام» در این جا به معناى سلامِ وداع با یاوه‌ها و برخورد مسالمت‌آمیز است.

تفسیر مجمع‌البیان.

جلد 6 - صفحه 279



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  یکشنبه 100/8/16ساعت  2:41 عصر  توسط علی اصغر 
      نظرات دیگران()


    در ادبیّات مذهبى ما، ماه رمضان، ماه تقابل شیطان و رفتارهاى شیطانى از یک سو، و رفتارهاى رحمانى و اطاعت و عبودیّت از سوى دیگر است. گفته میشود که شیطان در ماه رمضان لگام‌زده است - این از یک طرف - و گفته میشود که ماه رمضان، ماه اطاعت و عبودیّت است، که کوتاه‌ترین کلمه و پُرمغزترین کلمه، کلمه‌ى تقوا است: کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَماکُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون.(1) مسئله، مسئله‌ى تقابل شیطان و تقابل تقوا است. کار شیطان اغوا کردن است؛ اغوا یعنى چه؟ یعنى ایجاد اختلال در دستگاه محاسبه‌ى شما - شیطان این است دیگر - نقطه‌ى مقابل، کارکرد تقوا است؛ سعى شیطان این است که شما را اغوا کند، یعنى دستگاه عقل را، دستگاه فطرت را، دستگاه سنجش صحیح را که در وجود انسان گذاشته شده است، از کار بیندازد؛ یعنى انسان را دچار خطاى در محاسبه کند. کار تقوا نقطه‌ى مقابل است: اِن تَتَّقُوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقانا،(2) تقوا به شما فرقان، یعنى آگاهى براى جدا کردن حق از باطل را میدهد. در آیه‌ى شریفه‌ى دیگر [میفرماید]: وَ اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله؛(2) تقوا موجب این است که خداى متعال دریچه‌هاى دانش را، آگاهى را، دانایى را به روى شما باز کند.1393/04/16

    بیانات رهبری در دیدار مسئولان نظام.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  دوشنبه 100/8/3ساعت  11:47 صبح  توسط علی اصغر 
      نظرات دیگران()

    ...

    "وَ تَحْسَبُهُمْ أَیْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْیَمِینِ وَ ذاتَ الشِّمالِ وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِراراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً"

     

    و (اگر به آنان نگاه مى‌کردى) آنان را بیدار مى‌پنداشتى (زیرا چشمانشان باز بود،) در حالى که آنان خواب بودند و ما آنان را به پهلوى راست و چپ مى‌گرداندیم (تا بدنشان سالم بماند) و سگشان دست‌هاى خود را بر آستانه‌ى غار نهاده بود (و نگهبانى مى‌داد) اگر نگاهشان مى‌کردى، پشت کرده و از آنان مى‌گریختى و سرتاپا، پراز ترس از آنان مى‌شدى.

    **

    به گفته‌ى تفسیر مجمع البیان، ظاهر جمله‌ى‌ «وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ» آن است که سگ 309 سال زنده بود و پاسبانى مى‌داد!

    آرى، اگر خدا اراده کند، در یک غار، با تار عنکبوتى پیامبرش را حفاظت و کافران را مأیوس و پشیمان مى‌کند، و در غار دیگر، با نشستن و نگهبانى سگى، مؤمنانى را از دست ظالمى حفظ مى‌کند.

    ***

    - یکى از نعمت‌هاى خدا، غلتیدن انسان در خواب است. «نُقَلِّبُهُمْ»

    - خداوند سبب‌ساز و سبب‌سوز است وتغییر عوامل وآثار، از آیات الهى است. «تَحْسَبُهُمْ أَیْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ» (خداوند خواب اصحاب کهف را از نظر کمّى از چند ساعت به 309 سال و از نظر کیفى نیز به خوابى که چشم‌ها باز و در حدقه مى‌چرخد، تغییر داد.) 

    - گاهى حیوانات نیز مأمور اهداف الهى‌اند. از نقش حیوانات در زندگى بشر غافل نباشیم. «وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ»

    - شکل وقیافه‌ى افراد، معیار شناخت صحیح نیست، چه بسا قیافه‌اى که مردم از آن مى‌گریزند، ولى از اولیاى خدا باشد. «1» «لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِراراً»

    .

    ..


    «1». شاید ترس و وحشت، ناشى از تغییر قیافه‌ى آنان، به خاطر حفظشان بوده که کسى جرأت نزدیک شدن به آنها را نداشته باشد.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  شنبه 100/7/3ساعت  11:48 صبح  توسط علی اصغر 
      نظرات دیگران()

     

    ...

    "وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ‎ * وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ  فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا  فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ" 

     

    حکایت آن مرد را برایشان بگو که آیات خویش را به او عطا کرده بودیم و آن علم را پس گرفتیم پس شیطان در پى‌اش افتاد و در زمره گمراهان درآمد.

     اگر خواسته بودیم به سبب آن علم که به او داده بودیم رفعتش مى‌بخشیدیم، ولى او در زمین بماند و از پى هواى خویش رفت. مثَل او چون مثَل آن سگ است که اگر به او حمله کنى زبان از دهان بیرون آرد و اگر رهایش کنى بازهم زبان از دهان بیرون آرد. مثَل آنان که آیات ما را دروغ انگاشتند نیز چنین است. قصه را بگوى، شاید به اندیشه فرو روند.

     

    بحث روایی (المیزان)

    ‌علی‌ ‌بن‌ ابراهیم‌ قمی‌ ‌در‌ تفسیر ‌خود‌ ‌در‌ ذیل‌ ‌آیه می‌گوید: پدرم‌ ‌از‌ حسین‌ ‌بن‌ خالد ‌از‌ ابی‌ الحسن‌ امام‌ رضا (ع‌) برایم‌ نقل‌ کرد ‌که‌ فرمود: بلعم‌ باعورا دارای‌ اسم‌ اعظم‌ ‌بود‌ ‌با‌ اسم‌ اعظم‌ دعا می‌کرد و خداوند دعایش‌ ‌را‌ اجابت‌ می‌کرد، ‌‌سر آخر به سوی فرعون‌ میل‌ کرد و ‌از‌ نزدیکان ‌او‌ شد. چنین بود ‌تا‌ روزی‌ ‌که‌ فرعون‌ ‌برای‌ دستگیری موسی‌ و یارانش‌ ‌در‌ طلب‌ ‌ایشان‌ بود. از بلعم‌ خواست: ‌از‌ ‌خدا‌ بخواه‌ موسی‌ و اصحابش‌ ‌را‌ ‌به‌ دام‌ ‌ما بیندازد، بلعم‌ ‌بر‌ الاغ‌ ‌خود‌ سوار شد تا امر او را اجابت کند اما الاغش‌ ‌از‌ رفتن‌ امتناع‌ کرد، بلعم‌ شروع‌ ‌به‌ زدن‌ ‌آن‌ حیوان‌ کرد  خداوند قفل‌ ‌از‌ زبان‌ الاغ‌ برداشت‌ و ‌به‌ زبان‌ آمد و ‌گفت‌: وای‌ ‌بر‌ تو ‌برای‌ چه‌ مرا می‌زنی‌! آیا می‌خواهی‌ ‌با‌ تو بیایم‌ ‌تا‌ تو ‌بر‌ پیامبر ‌خدا‌ و مردم‌ ‌با‌ ایمان‌ نفرین‌ کنی‌! بلعم‌ ‌این ‌را‌ ‌که‌ شنید ‌آن‌ قدر حیوان‌ ‌را‌ زد ‌تا‌ مرد، و همان جا اسم‌ اعظم‌ ‌از‌ زبانش‌ برداشته‌ شد، و قرآن‌ ‌در‌باره‌اش‌ فرموده‌:" فَانسَلَخ‌َ مِنها فَأَتبَعَه‌ُ الشَّیطان‌ُ فَکان‌َ مِن‌َ الغاوِین‌َ، وَ لَو شِئنا لَرَفَعناه‌ُ بِها وَ لکِنَّه‌ُ أَخلَدَ إِلَی‌ الأَرض‌ِ وَ اتَّبَع‌َ هَواه‌ُ فَمَثَلُه‌ُ کَمَثَل‌ِ الکَلب‌ِ إِن‌ تَحمِل‌ عَلَیه‌ِ یَلهَث‌ أَو تَترُکه‌ُ یَلهَث‌" ‌این است‌ مثلی‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند زده‌ ‌است‌.

    ...

    پیام ها

    -پایبندى به آیات الهى، سبب تقرّب به خداوند و مقامات والاست. "لَرَفَعْناهُ بِها"

    - خواست خداوند، بر پایه‌ى عملکرد خودماست. «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ» آرى، رسیدن به مقام قرب، مشروط به پرهیز از دنیاگرایى و هوس است.

    -مردم غافل، به چهار پایان مى‌مانند، ولى دانشمند دنیاپرست، مثل سگ حریص است. "کَمَثَلِ الْکَلْبِ"

    - دانشمند بى‌عمل، منفور است. کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ‌ ...

    -  اسیر دنیا، هرگز آرامش ندارد. «إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ» انسان حریص هر چه داشته باشد، باز هم دندان طمعش بزرگ است، زیرا دنیاپرستى و حرص، نهایت ندارد.

    -علماى دین اگر دنیاگرا شدند، در صدد تکذیب آیات الهى و گرایش به کفر قرار مى‌گیرند. "أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ‌ ... کَذَّبُوا بِآیاتِنا"

    -سرنوشت علما و دانشمندان فریب خورده، باید مایه عبرت و اندیشه‌ى مردم باشد. (در آیه‌ى 175 آمد: «وَ اتْلُ»، در 176 مى‌خوانیم: "فَاقْصُصِ"

     -داستان‌نویسى و داستان‌سرایى باید در مسیر رشد فکرى انسان باشد، نه تخدیر و سرگرمى. قصّه‌گویى جهت‌دار، کار انبیاست. "فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ"

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  چهارشنبه 100/6/24ساعت  1:57 عصر  توسط علی اصغر 
      نظرات دیگران()

    ...

     

    ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى‌ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ 

     

    سپس عاقبت کسانى که کارهاى بد مرتکب شدند، این شد که آیات خدا را تکذیب کردند و همواره آن را به مسخره مى‌گرفتند.

    ...

     

    - تکذیب کنندگان و مسخره‌کنندگان، هیچ بهره‌اى از کارشان جز عذاب سوء ندارند. «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى‌- کَذَّبُوا- یَسْتَهْزِؤُنَ»

    - سقوط انسان، مراحلى دارد: ابتدا گناه، «أَساؤُا السُّواى‌» سپس تکذیب، «کَذَّبُوا» و آنگاه استهزا. «یَسْتَهْزِؤُنَ»

     

    ...

     

    فَقَامَتْ زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَقَالَتْ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ صَدَقَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ کَذَلِکَ یَقُولُ «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ» (سوره روم، آیه 10)



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  یکشنبه 100/6/21ساعت  1:36 عصر  توسط علی اصغر 
      نظرات دیگران()

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    بخشی از آیه شریفه نوزدهم سوره مبارکه نساء
    سوره مبارکه توحید
    سوره مبارکه نوح آیه شریفه 5 الی 12
    سوره مبارکه حدید ابتدای آیه شریفه 25
    سوره مبارکه حج آیات شریفه اول و دوم
    [عناوین آرشیوشده]
     
    وبلاگ